همونطور که برای یادگرفتن یه ساز و یا موفق شدن توی یک ورزش، ما به یه کوچ و مربی احتیاج داریم، برای مهارت های زندگی، روابط مون ، رشد فردی هدفگذاری ، ارتقای شغلی و بیزنس مون هم به یک مربی احتیاج داریم!
کوچینگ تلفیقی از علوم مدیریت، فلسفه و روانشناسی هستش و به معنای یه مشارکت خلاقانه و فکر شده با مراجعین هستش که طی این فرآیند، مراجعین میتوانند به حداکثر توانایی ها و استعدادهای فردی و شغلی شون برسن و کوچ مثل یه آیینه عمل میکنه که مراجع میتونه خودش رو در اون ببینه! و نقاط قوت و ضعفش رو پیدا کنه تا بتونه به سمت اهدافش حرکت کنه!
یا حتی گاهی ما دقیقا نمیدونیم از زندگی چی میخوایم و کوچ به ما کمک میکنه تا خواسته هامون رو شفاف کنیم.
کوچینگ مشاوره دادن نیست، درمانگری نیست، منتورینگ نیست و فیلد کوچینگ ممکنه شباهت هایی با این تخصص ها داشته باشه ولی کاملا متفاوته!
در مشاوره : شما برای یک تصمیم مهم در زندگیتان مردد هستید و شرایط فعلی تان را برای مشاور توضیج میدهید و انها طبق برداشت خودشان از شرایط نظر شخصی شان را به شما میگویند، مثلا ازدواج بکن یا نکن یا از محل کارت اسفعفا بده یا بمون!
در تراپی: تمرکز روی گذشته مراجع هستش و ، التیام دادن زخم های دوران کودکی و آسیب ها و هر موضوعی که نیاز به درمان داشته باشد.
اما پایه اصلی کوچینگ پرسشگری عمیق بدون قضاوت هستش که مراجع رو به عمق وجودش هدایت میکنه تا نقاط کورش رو کشف کنه و تمرکز جلسات کوچینگ، روی زمان حال و آینده هستش! چون ما هر چه قدر هم در گدشته آسیب دیده باشیم در نهایت رفتارهای الان و اکنون ما تعیین کننده آینده ما هستند و اگر کسی مسائل پیچیده ایی در گذشته داشته که نیاز به درمان داره، بهتره به تراپیست مراجع کنه
کوچ به جای اینکه به ما ماهی بده، ماهی گیری رو به ما یاد میده.
اکثر مراجعینی که باهاشون کار میکنم، هرموقع که حالشون خوب نیست، فقط میان میگن: پری امروز از صبح حالم خیلی بده!!
بهش میگم خب چه احساسی داری؟ میگه نمیدونم!! میپرسم چیز خاصی شده؟ میگه: نه
و تازه بعد از کلی سوال و جوابهای کوچینگ و عمیق شدن توی مسئله و بالا پایین کردن اتفاقات هفته گذشته، میرسیم به اینکه مثلا احساس طرد شدگی داره، چون دوستاش همه باهم رفتن یه مهمونی و دعوتش نکردن!! و حالا که تازه فهمیدیم حسش چیه، میتونیم درباره اش صحبت کنیم و راهکار بگیم برای دفعات بعدی…
شناختن احساسات خیلی چیز مهمیه که متاسفانه از کودکی کسی بهمون یاد نداده، فقط چنتا واژه محدود براش بلدیم شاید پنج تا احساس اصلی رو خوب بشناسیم! و برای داشتن زندگی آگاهانه مهم ترین قدم شناختن احساساتمون توی هرلحظه هستش، که کاملا روی عزت نفسمون اثر مستقیم میذاره، و من هم توی جلسات کوچینگ خیلی روی این موضوع کار میکنم و از مهم ترین تمرین های مراجعینم، نوشتن احساساتشونه
بدون نظر