اگر توی زندگیت، مدام اهدافی رو برای خودت مشخص میکنی ولی وسط راه ولشون میکنی و بهشون نمیرسی، اگه توی تصمیمگیریهات مشکل داری، اگر اکثر اوقات تشخیص راه درست و غلط برات سخته و منتظری که یه نفر برات تصمیم بگیره و یا اگر هنوز نمیدونی چه شغلی برات مناسبه و یا از کارهایی که الان داری انجام میدی به اندازه کافی لذت نمیبری، تا آخر این مقاله همراه باش. چون یه عالمه مطلب مهم درباره شناخت ارزشها میخوام بهت بگم که میتونه بهت کمک کنه ارزشها و اهدافت رو بهتر بشناسی. منبعی که ازش استفاده کردیم هم کتاب شکاف اعتماد به نفس بوده اثر راس هریس و همچنین چندتا از مقالههای به روز درباره ارزشها.
اگر ماها مدام هدفگذاری میکنیم ولی بهشون نمیرسیم و یا تو اون مسیر یه عالمه اهمال کاری میکنیم و همش کارامونو عقب میندازیم، چند تا دلیل مختلف میتونه داشته باشه اما یکی از مهمتریناش اینه که شاید ما اهدافمون رو بر اساس سیستم ارزشهای فردیمون انتخاب نکردیم. حالا سیستم ارزشها یعنی چی؟ اصلا خود ارزش چیه؟ ارزش یا همون Value رفتار ما رو در جایگاه یک انسان توصیف میکنه. ارزشها توی زندگی هرکس مشخص کننده درستها و غلطها هستن، یه جورایی انگار همون اصول ما تو زندگی هستن. همون ستاره شمالیمون که مثل قطب نما ازش استفاده میکنیم، همونطوری که خیلی خیلی قدیما، مردم از طریق ستاره شمالی راه درست رو تو سفرهاشون انتخاب میکردن، ارزشها هم برای ما حکم همون ستاره شمالی رو دارن، مثل قطب نما که بهمون نشون میده که مسیر شمال از کدوم طرفه و بعد از اینکه اونو فهمیدیم میتونیم بفهمیم که کدوم مسیر به سمت شرق و یا غرب میره. با اینکه هیچوقت قرار نیست به خود ستاره شمالی برسیم و فتحش کنیم، اما اون همیشه راهنمای مسیرمونه و بهمون کمک میکنه که تصمیم گیریامون رو تو زندگی راحتتر انجام بدیم یا مثلا تشخیص بدیم که از مسیر شرق بریم یا غرب.
یکی از تفاوتهای مهم ارزشها و اهداف اینه که ارزشها هیچ وقت تموم نمیشن یعنی مثل اهداف نیستن که بتونیم بالاخره بهشون برسیم و از تو لیستمون خطشون بزنیم یا یدونه چک مارک کنارشون بزنیم. مثلاً مثل مهاجرت کردن، مثل گرفتن یه گواهینامه، پاس کردن امتحان، رسیدن به یه سطح درآمد مشخص، ازدواج کردن، کسب و کار خودمون رو راه انداختن، یه زبان جدید یاد گرفتن، لاغر کردن و کلی مثالهای دیگه که همه اینایی که گفتم هدف محسوب میشن و آدما معمولاً ابتدای هر سالی که میشه برای خودشون هدفگذاری میکنن یا همون goal setting و بعدشم که به یکی از اهدافشون میرسن، میتونن اونو از تو لیستشون خط بزنن و خیالشون راحت بشه که به اون رسیدن و بعدش یه هدف دیگهای رو مشخص کنن و خب هممون تا حد خیلی زیادی با اهدافی که تو زندگی داریم آشنایی داریم.
اما اگه بخوام از ارزشها چندتا مثال بزنم، میتونم به صداقت اشاره کنم، خانواده، ثروت، یکپارچگی، رهبری، احترام، عشق، علم و تحصیلات و سواد، اعتماد، خلاقیت، رشد، تنوع، جاه طلبی، امنیت، تمیزی و پاکیزگی، شجاعت، کمک به دیگران، قدرت و خود مختاری، هیجان، نوآوری، آرامش، سلامتی، صلح و یا کلی موارد دیگه. همونطور که گفتم مثلا هیچ نقطهای تو زندگی ما نیست که بگیم اینجا دیگه ته صداقته یا مثلا من به شجاعت رسیدم و میتونم از لیستم خطش بزنم. ارزشها هیچوقت تکمیل نمیشن بلکه تو همه عمرمون با ما هستن و موجب میشن که بر اساس اونا یه سری تصمیمها رو تو زندگیمون بگیریم و همه این ارزشهایی که الان گفتم، خب اکثرشون خیلی چیزای جالب و جذابی به نظر میرسن و از بچگی هم به ما یاد دادن که اینا چیزای خوبی هستن، پس طبیعیه که احساس کنیم همه اینا برای ما ارزشن و اشکالی هم نداره، اما بحث، بحثه اولویته، چون بعضی از اینا قطعا برای مهمتر از بقیه هستن و باید بتونیم یه لیست اولویت بندی براشون درست کنیم. فهمیدن اینا کار خیلی راحتی نیست و ممکنه از ما زمان زیادی بگیره.
همچنین یه نکته خیلی مهم دیگهای هم این وسط هست، اینکه ارزشها یه چیز کاملاً فردی هستن، برای همین هم هست که بهشون میگیم ارزشهای شخصی یا همون Personal values یعنی اینکه سیستم ارزشهای تو ممکنه حتی با خواهر و برادرت که تو یه خونه هم بزرگ شدین متفاوت باشه و یا حتی با مادر یا پدرت. مثلا همه اینایی که گفتم برای من ارزش هستن و شاید برای یکی دیگه ارزش نباشن یا حتی ضد ارزش باشن.
دونستن ارزشها توی زندگی خیلی مهم هستن و بی اطلاع بودن نسبت بهشون موجب میشه که ما مدام تصمیمهایی رو بگیریم که ازشون راضی نیستیم و یا حتی اصلا نمیتونیم تصمیم بگیریم و همش منتظر یه نفر هستیم که بیاد و راه درست رو بهمون نشون بده و یا انقدر با آدمهای متعددی مشورت میکنیم که کامل گیج میشیم چون تک تک آدمایی که باهاشون حرف میزنیم ممکنه ارزشهای فردی متفاوتی داشته باشن، به ویژه اگر عزت نفس کمی هم داشته باشیم همش فکر میکنیم که نظر و فکر خودمون غلطه و احتیاج داریم که تایید دیگران رو بگیریم و دیگه میشه نور علی نور، فقط همش بین دستههای بقیه پاس کاری میشیم و آخر سر هم نمیتونیم خودمون برای زندگیمون یه تصمیمی بگیریم. اگر ارزشهامون رو نشناسیم، مثل همون اول مقاله که گفتم، حتی میایم اهدافی رو مشخص میکنیم که همراستا با ارزشهامون نیستن و چون توی اون مسیر حالمون خوب نیست نمیتونیم ادامه بدیم و در نتیجه رهاش میکنیم. مثلا مثل یه آدمی که میخواد بره پزشکی بخونه و دکترا بگیره که معروف بشه، پولدار بشه و یا همه بهش بگن خانم یا آقای دکتر ولی در حقیقت کمک به مردم و کسب سواد جزء ارزشهای فردیش نیست برای همین هم در طی سالهای زیادی که باید درس بخونه و یا به عنوان کارآموز تو بیمارستان طرح بگذرونه، خیلی بهش سخت میگذره و یا حتی ممکنه که وسط راه رهاش کنه و یا با فشار روانی زیاد و عدم رضایت تمومش کنه و یا حتی یه آدمی که مهاجرت میکنه ولی خب تنوع، رشد و چالش توی اولویت ارزشهاش قرار نداره، پس خیلی طبیعیه که مهاجرت خیلی سختی داشته باشه و یا حتی تصمیم بگیره که به کشورش برگرده. پس خیلی مهمه که اول از همه ارزشهامون رو بشناسیم و اولویتشون رو مشخص کنیم
خب تا الان ممکنه که خیلیامون به این فکر کرده باشیم که از کجا میتونیم بفهمیم که ارزشهای ما چیا هستن و یا حتی چطور میتونیم اولویت اونها رو پیدا کنیم ولی قبلش بذار بهت بگم که برای این موضوع نباید عجله داشته باشی چون واقعا ارزشها چیزی نیستن که بتونی با یه ساعت، دو ساعت فکر کردن و یا حتی یکی دو هفته گذاشتن براش، بتونی تشخیص بدی که ارزشهای تو چیا هستن، ممکنه که لازم باشه روزها و ماهها به این موضوع فکر کنی و خب خودت رو به چالش بکشی و سوال و جوابهای مختلفی از خودت بپرسی و یا حتی توی این مسیر از یه کوچ، روانشناس یا یه مربی کمک بگیری که بتونه مسیر رو بهت نشون بده، به خصوص که خیلی از ماها، ارزشهامون رو یه گوشهای از وجودمون چال کردیم، شاید چون همسو با ارزشهای خانواده، مدرسه و یا دوستا و آشناهامون نبوده و ما فکر کردیم که شاید اینا ارزشهای خوبی نیستن، اما همونطور که گفتم درست و غلطی تو این زمینه وجود نداره،
اگه دوست داری بدونی کوچینگ چیه و یه کوچ چطور میتونه کمکت کنه تا ارزش هات رو پیدا کنی تب کوچینگ رو بخون!
—- هدفگذاری اسمارت —–
اینجا لازم میدونم یه یادآوری کنم که اگر داری اهدافت رو مینویسی حتما حتما از روش Smart goal setting استفاده بکن. یعنی همون هدف گذاری به روش smart
S: specific
یعنی مشخص باشه
M: measurable
یعنی قابل اندازه گیری باشه
A: attainable
یعنی قابل دستیابی باشه
R: relevant
یعنی باید مرتبط با زندگیمون باشه، یعنی با سبک زندگی ما باید هم خونی داشته باشه.
T: time based
یعنی هدفمون رو بر اساس یک بازه زمانی تعیین کنیم.
در هدفگذاری اسمارت -هدفتون باید مشخص باشه، مثلا اگه بگید میخوام موفق بشم، این هدف مشخص نیست! – قابل اندازه گیری هم نیست! – هدف شما باید دست یافتنی باشه، – باید واقع بینانه باشه و مرتبط با سبک زندگی شما، یعنی با توجه به محدودیت های سالمی که دارید و شناخت استعدادها و توانایی ها و وسعت مالی، ویژگی های فیزیولوژی و دیگر موارد هدفی رو تعیین کنید! – و برای هدفتون زمان بندی درستی داشته باشید! و نکته خیلی مهم، “ اهدافتون رو حتما بنویسید و براش برنامه داشته باشید “ هدف بدون برنامه، فقط یک آرزو محسوب میشه.
برای اینکه بیشتر درباره ارزش ها بدونی حتما اپیزود 21 پادکست ناجی رو گوش کن!
برای اینکه بیشتر درباره هدفگذاری بدونی حتما اپیزود 16 پادکست ناجی رو گوش کن!
بدون نظر